فهرست مطالب

معرفت - سال سی و یکم شماره 2 (پیاپی 293، اردیبهشت 1401)

ماهنامه معرفت
سال سی و یکم شماره 2 (پیاپی 293، اردیبهشت 1401)

  • علوم قرآنی
  • تاریخ انتشار: 1401/03/18
  • تعداد عناوین: 9
|
  • آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی صفحه 5

    این مقاله شرحی است بر کلام امیرمومنان علی (ع) در باب اوصاف شیعیان واقعی. گفتیم که از نظر امام کفر چهار پایه دارد، اما شک دارای چهار شعبه است. این تعبیر (پایه و شعبه) بیانگر این است که گویا شک‌های مزاحم ایمان چند نوع‌اند و کسانی که مبتلا به شک می‌شوند چند دسته‌اند که از ایمان، سعادت دنیا و آخرت محروم‌اند. مراء، یکی از شعبه‌های شک است؛ یعنی کسی که در مقام تحقیق بنا داشته باشد، همواره حرف دیگران را رد و در آنها تشکیک کند و هر حرفی را ابطال کند، دچار مراء شده است. خودباختگی و هراس دومین شعبه شک است. اگر انسان بر اثر تنبلی درباره مشکلات نیندیشد، به ایمان صحیح دست نمی‌یابد و با هول ‌و ‌هراس، از حل مسایل عقب‌نشینی می‌کند. شعبه سوم تردید است. اینکه انسان نتواند در هر موضوعی به نتیجه‌ای قطعی برسد و در میان ادله مختلف حیران و سرگردان بماند. شعبه چهارم شک، بی‌خیالی در برابر حوادث است. بی‌خیالی و بی‌اعتنایی ماجراجویانه در باب مسایل دینی از جمله شعبه‌های شک است.

    کلیدواژگان: مراء، خودباختگی و هراس، تردید، بی خیالی
  • امیررضا اشرفی، سید مهدیار محمودی * صفحه 9

    باور به معاد، از اصول اعتقادی دین اسلام و از عوامل اصلی نیل انسان به کمال و سعادت ابدی است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تفسیر موضوعی سامان یافته، در پی پاسخ به این پرسش است که باور به معاد، چه نقشی در گرایش‌های انسان دارد؟ حاصل بررسی این است که اعتقاد به معاد از راه‌های گوناگون نظیر ایجاد خداترسی، میل به حق و پذیرش آن، محبت‌ورزی برای خدا، امید به خدا و رحمت‌های الهی، آرامش روانی، عبرت‌پذیری، پرهیز از دنیاطلبی، میل به انفاق و دوری از بخل، دغدغه رسیدگی به محرومان و مهار هوای نفس در رشد و تعالی گرایش‌های انسان موثر است.

    کلیدواژگان: معاد، معادباوری، تعالی گرایش ها، کمال انسان، آثار معادباوری
  • محمد نقیب زاده، سید مهدی میری پارسایی * صفحه 21

    سرشت انسان عبارت است از چگونگی وجود و گونه آفرینش او که خاستگاه بینش‌ها، گرایش‌ها، توانش‌ها و انفعالات است. توانش‌های سرشتی، از جمله اموری است که در کنار سایر امور سرشتی، خاستگاه آفرینشی داشته و از ابتدای خلقت هر انسانی، در نهاد او نهفته شده و به مرور زمان شکوفا می‌گردد. این تحقیق با هدف بررسی توانمندی‌های سرشتی زن و مرد از دیدگاه قرآن، به روش تحلیلی توصیفی، آیات را در قالب تفسیر موضوعی مورد بررسی قرار داده است. خداوند به هنگام خلقت انسان‌، اهدافی داشت که جز با آفرینش دو صنف (زن و مرد) محقق نمی‌شد. برای تحقق این اهداف، توانش‌های ویژه‌ای به زن و مرد داد تا هریک به سوی نقش‌های ویژه متمایل شوند. گرچه هر دو در تکثیر نسل بشر و آرامش‌بخشی به یکدیگر نقش‌آفرینی دارند؛ اما خداوند بخش عمده مسیولیت تکثیر نسل را بر عهده زن گذاشت و توانایی‌های لازم برای تحقق این هدف به وی ارزانی داشت و با اعطاء افزون برخی توانایی‌ها به مردان آنان را در خدمت خانواده و تحقق اهداف موردنظر از تشکیل آن قرار داد. براین‌اساس اگرچه زنان و مردان در اصل برخورداری از برخی توانش‌ها با یکدیگر مشترکند؛ اما در همین امور مشترک برخی کاستی‌های و فزونی‌ها بین ایشان وجود دارد.

    کلیدواژگان: جنسیت، سرشت، توانش، انسان، قرآن
  • محسن قاسم پور راوندی، فاطمه علایی رحمانی، فهیمه غلامی نژاد * صفحه 31

    یکی از رویکردهای مفسران عصری، با هدف کاربست و تطبیق آیات هم‌سیاق آیه اکمال در قرآن، رویکرد تفسیر فرهنگی است. برخی از مفسران با اشاره به تحولات گوناگون معنای نعمت ذیل این آیه، در طراحی الگویی ساختاری، برای اثبات معنای نعمت به معنی «ولایت الهی» تلاش کرده‌اند. پژوهش پیش‌رو با روش توصیفی تحلیلی سیر تطور معنای نعمت را با تاکید بر آراء مفسران، به‌ویژه با نگاه عصری و تفسیر فرهنگی بررسی می‌کند. مهم‌ترین یافته‌های پژوهش حاکی است که مفسران در تفاسیر فرهنگی از طریق تاکید بر ضرورت تشریع احکام توسط پیامبر برچیده شدن پدیده نسخ بعد از نزول این آیه را نتیجه گرفته‌اند. لذا مانایی آموزه‌های قرآنی، اکمال دین و همچنین واکاوی شبکه ارتباطی آیات مراد از نعمت در آیه مذکور به‌معنای ولایت و تطبیق آن با ولایت امیرمومنان علی را به‌عنوان مصداق برتر تایید می‌کند. از منظر نگارندگان این پژوهش، مبنای معناشناختی و مصداق‌شناختی نگره مذکور محل بررسی و بازاندیشی است. اختصاص و محدود کردن نعمت به مراسم حج به تضییع محتوا و پیام آیه می‌انجامد و تبعات عدم فهم دقیق‌تر آیه را به‌دنبال دارد. از جمله راهبردهای مفسران تفسیر فرهنگی، بیان معانی گسترده‌تر نعمت از جمله اسلام و شناخت با توجه به تفسیر روشمند آیات و اصل فرازمانی و فرامکانی بودن قرآن است.

    کلیدواژگان: قرآن کریم، آراء مفسران، آیه اکمال، نعمت
  • سیدمحمد نمازی خیرآبادی*، اسمعیل سلطانی بیرامی صفحه 41

    بحث از کمال و راه‌های رسیدن به آن یکی از مباحث جدی و بنیادین انسان‌شناسی است. در بینش الهی انسان برای رسیدن به کمال نیازمند دو عنصر ایمان و عمل صالح است و دومی در گرو تحقق اولی است و تحقق ایمان، زمانی امکان‌پذیر است که انسان در حوزه شناخت و بینش نسبت به حقایق عالم هستی و توحید به کمال لازم دست پیدا کند. اینک پرسش اساسی این است که تقوا و پروای الهی چه نقشی در کمال بینشی و بصیرت‌افزایی انسان دارد؟ مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بیان نقش تقوا در بعد بینشی کمال انسان پرداخته و به این نتیجه رسیده که در برخی معرفت‌ها مانند شناخت خداوند که به صورت فطری در انسان وجود دارد، تقوا سبب شکوفایی است و در برخی دیگر مانند شناخت نبی مکرم اسلام و اولیاء الهی پروای الهی موانع را از مسیر چنین شناختی برطرف می‌کند. همچنین تقوا در فهم قرآن کریم موثر بوده و در برخی مراتب فهم آن، رفع مانع و در مراتب دیگر سبب بهره‌مندی بیشتر از هدایت آن می‌گردد و چه‌بسا تقویت این کمال را به‌دنبال داشته باشد. یکی دیگر از آثار تقوا، زمینه‌سازی در روشن‌بینی و شناخت حق از باطل است.

    کلیدواژگان: تقوا، آثار تقوا، کمال بینشی انسان، شناخت خداوند، شناخت پیامبراکرم و ائمه هدی، فهمیدن قرآن کریم، بصیرت
  • محمد رهبر*، غلامعلی عزیزی کیا صفحه 51

    براساس ظواهر قرآن کریم از بین تمام موجودات، فقط انسان واجد مقام جانشینی تکوینی و تشریعی خداست. این انحصار، موجب طرح این پرسش مهم می‌شود که «براساس چه ملاکی این مقام اختصاصی به انسان داده شده است؟» پژوهش حاضر به هدف کشف ملاک جانشینی انسان از خداوند با روش کیفی و توصیف و تحلیل دو آیه 70 سوره «اسراء» و 72 سوره «احزاب»، به نتایج زیر دست یافته است. از دیدگاه قرآن کریم، ملاک انتخاب نوع انسان برای جانشینی از خداوند در بین موجودات علاوه بر استعداد یادگیری اسماء، عبارت است از: توانایی قبول امانت و تکریم خداوند، که هر دو نشان از استعداد خاصی است که خدای متعال در وجود انسان نهاده است.

    کلیدواژگان: خلافت الهی، جانشین خدا، علم به اسماء، ملاک خلافت، خلافت انسان، امانت الهی، کرامت الهی
  • زیبا مسجدی*، غلام محمد شریعتی، ناصر حیدرزاده صفحه 61

    واژه «قانت» از واژگان مهم و کلیدی در نظام معنایی قرآن کریم است که بسامد تکرار نسبی آن نماد اهمیت و جایگاه معنایی مهم آن در شبکه مفهومی کتاب خداوند است. این نوشتار می‌کوشد ضمن تحلیل جایگاه واژه «قانت» در قرآن کریم با استفاده از روش معناشناسی توصیفی و هم‌زمانی، مفهوم این واژه را تبیین و مولفه‌های معنایی آن را از قرآن کریم استخراج کند. حاصل این تحقیق نشان می‌دهد که قانت در کاربرد وحیانی بر محور هم‌نشینی با واژه‌هایی مانند الله، اسلام، ایمان، صالح، شرک و نشوز رابطه معنایی دارد و در بخشی از مولفه‌های معنایی با برخی از آنها تقابل معنایی دارد. بر محور جانشینی نیز با واژه‌هایی مثل اواب، تسلیم، اطاعت، عبودیت، خشوع و اخبات در یک حوزه معنایی قرار گرفته است. مفهوم محوری در تحلیل مولفه‌ای این واژه، «اطاعت» است که در کنار آن می‌توان از مفاهیم دیگری مانند «اختصاص به خداوند»، «تسلیم»، «عبودیت»، «خشوع»، «عدم تکبر» و... یاد کرد.

    کلیدواژگان: معناشناسی، معناشناسی همزمانی، قانت، هم نشینی، جانشینی
  • حسن صادقی صفحه 73

    روش تفسیری «قرآن به قرآن» با رویکرد اعتدالی در کنار استفاده از آیات قرآن و محوریت آن، به بهره‌گیری از روایات نیز اهتمام فراوان دارد. برخی تصور کرده‌اند که در روش تفسیری «قرآن به قرآن» برای فهم آیات به روایات نیازی نیست؛ در صورتی که برای فهم و تبیین نقش روایات در تفسیر «قرآن به قرآن» باید از سخنان و تفاسیر رهروان این مکتب بهره جست. آیت‌الله جوادی آملی که از مفسران برجسته روش «قرآن به قرآن» و جامع معقول و منقول است، جایگاه روایات تفسیری در رویکرد «قرآن به قرآن» را به‌خوبی تبیین کرده و به شبهه یادشده پاسخ داده است. این مقاله که به روش تحلیلی توصیفی نگارش یافته به این نتیجه رسیده که از دیدگاه ایشان روایات تفسیری در جهت تایید، زمینه‌سازی برای فهم معارف قرآن و نیز تتمیم و تکمیل فهم آیات قرآن کریم نقش جدی دارند. ازاین‌رو، هم جایگاه قرآن و نیز امکان فهم همگانی قرآن حفظ می‌شود و هم منزلت معصومان(ع) و نیز مکانت روایات تفسیری رعایت می‌گردد. از سوی دیگر، از نگاه معظم‌له، روایات تفسیری گاهی از سنخ تفسیر مفهومی، گاهی از قبیل تطبیق مصداقی، و گاهی از نوع تفسیر باطنی است.

    کلیدواژگان: روایات تفسیری، قرآن به قرآن، تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی
  • اسدالله جمشیدی صفحه 85

    در مواقع بسیاری یک حدیث از طرق گوناگون و با تعابیر کم و بیش متفاوت در منابع روایی نقل شده است. در این دسته از احادیث که تعداد آنها کم هم نیست، راه برای دستیابی به متن حدیث و فهم بهتر حدیث نیز هموارتر است. در این موارد، ازجمله نکات لازم در فهم حدیث مراجعه به نقل‌های متفاوت یک حدیث در منابع گوناگون روایی است. مراجعه به نقل‌های گوناگون یک حدیث، محقق را در فهم صحیح مراد جدی از حدیث یاری می‌دهد. در مقاله پیش‌رو که به روش تحلیلی انتقادی انجام گرفته، مفاد روایتی از کتاب شریف «کافی» با مراجعه به نقل‌های دیگر بررسی و کارآیی این قاعده در فهم صحیح حدیث و تشخیص مراد جدی آن نشان داده شده و معلوم گردید برداشت رایج از این حدیث با نقل‌های دیگر آن همخوان نبوده و بازنگری در این برداشت ضروری به‌نظر می‌رسد.

    کلیدواژگان: فهم حدیث، قواعد فهم حدیث، شیوه کشف مراد استعمالی، ضرورت توجه به نقل های گوناگون